نام فارسی: کاج نوئل
نام انگلیسی:Chrismas tree /Norway Spruce
نام علمی:Picea spp
نام خانواده:Pinaceae
نیازها:
آبیاری: در 2سال اول کاشت آبیاری منظم برای استقرار این گیاه بسیار مهم است ولی پس از آن هفته ای یکبار آبیاری عمیق انجام شود .
نور:به 6ساعت آفتاب کامل در روز نیاز دارد یعنی آفتاب کامل البته سایه آفتاب هم تحمل میکند ولی حجم گلدهی و رشد هم کاهش میابد.
خاک:در هر نوع بافت خاک اعم از شنی ،رسی،لومی به شرط زهکشی خوب وعدم خفگی خاک قادر به زندگی است ولی ازنظر واکنش ،خاک های خنثی تا اسیدی را ترجیح میدهد.ریشه های این گیاه سطحی میباشد بنابراین افتادگی دراثر بادهای شدید در گونه های ان رخ میدهد پس از آبیاری سطحی و زیاد بپرهیزید.
دما:مانند اکثر کاج ها به سرما مقاوم است ولی درکل به خاطر مناطق بومی خود طالب هوای خنک و رطوبت بالا میباشند.
هرس: هرس کردن شاخه های خشک و سرشاخه های سبز برای پر شدن و شاخه زایی بیشتر توصیه میشود.
تغذیه: اگر درخت شما بزرگ است میتوانید از کودهای کند رهاشونده هر 3یا 4ماه یکبار استفاده کنید چون درختان بزرگ ریشه های بیشتر و عمیق تری دارند و میتوانند مواد غذایی عمق خاک را نیز مصرف کنند ولی درختان کوچکتر را هر ماه با کوهای کامل تغذیه کنید.
تکثیر: درختی سخت ریشه زا است و به وسیله ی قلمه های چوب سخت در محیط مرطوب و با هورمون های ریشه زایی در آخر پاییز و اوایل زمستان تکثیرمیشود این درخنان دارای خاصیت مکان نگاری میباشند یعنی اگر از شاخه های عمودی قلمه گرفته شود درخت عمود رشد میشود ولی اگر از شاخه های افقی قلمه گرفته شود درختی افقی رشد بوجود می آید.
مشکلات : در فصل بهار بخاطر بارندگی و اختلاف دمای شب و روز این درخت مستعد قارچ و در نتیجه سوزن ریزی میباشد پس برای پیشگیری بهتر است با سموم قارچ کش سیستمیک آنرا ضد عفونی کنید همچنین به یاد داشته باشید که برای جلوگیری ار قارچ و سوزن ریزی هرگز روی برگهای درخت آبپاشی نکنید .یا درخت نوئل جوان را کنار نوئل بزرگ نکارید.
بیماریهای باکتریایی: معمولا به صورت خشک شدن و مردن شاخه های درخت از پایین به سمت شاخه های بالایی خود را نشان میدهد یا سوزن ها به رنگ قهوه ای یا بنفش در می آید!! برای پیشگیری از این بیماریها در دوران خشک و تابستان به گیاه هرگز استرس آبی یعنی بی آبی وارد نشود و در صورت دیدن علایم سریعا شاخه های آلوده را هرس کنید و از ته بچینید!
دارای جنس هاو گونه های مختلف:
نوئل سبزیادرخت نوئل Picea abies
نوئل سبزبومی اروپاست وبه عنوان درخت ایام کریسمس بکارمیرودوازاین رو نام فارسی درخت نوئل یاکاج نوئل به آن اطلاق شده است. نام عربی آن تنوب یاصنوبر صغیرمیباشد.در برابر هر نوع آلودگی و گازهای سمی مقاوم است .
دارای 2زیر گونه مهم (بالشتکی و اولندروف) میباشد
1:نوئل سبز بالشتکی (Picea abies ‘Nidiformis’ )
کوتاه قد و به شکل بالشتک، ارتفاع به ندرت به یک متر می رسد، گسترش پهنای تاج تا متر، فرم نیم کروی و گاهی در وسط فرورفته، بسیار کند رشد است و در طول سال بیش از 3 تا 5 سانتیمتر رشد نمی کندو کاشت آن درباغهای صخرهای وپارکهابسیارمعمول است.
2:نوئل اولندورف (Picea abies ‘Ohlendorfii’ ) :
فرم مخروطی فشرده،ارتفاع1.5تا 3متر،قطر قاعده 3متر
نوئل کانادایی(Picea glauca) :
واریته یConica آن(Picea Glauca Conica)فرم زیبایی دارد و در موطن اصلی خود یعنی کانادا رویش دارد. نوئل کونیکا کند رشد است و ارتفاع درختان 60 ساله آن به 4 متر می رسد. تاجی فشرده به شکل مخروطی باریک و بسیار زیبا دارد و به دلیل تراکم و فشردگی سوزنها و شاخه های کوچک، سطح داخلی تاج نا معلوم است.
این رقم در طراحی باغ و پارک بسیار مورد توجه است و یکی از گیاهان ویژه و انحصاری پارکهای جدید و کلاسیک اروپا و آمریکا محسوب می شود . نمونه هایی از آن وارد ایران
شده و در برخی پارکهای شهری و بخش خصوصی کاشته شده است .
نوئل نقره ابی(Picea pungens) :
Colorado spruce, Rocky mountain spruce نام انگلیسی
یکی از زیباترین گونه های سوزنی برگ است که به خاطر فرم و رنگ زیبا ی سوزنهای آن، بیشتر از دیگر گونه های جنس نوئل، جهت فضای سبز و محیط زیست شهری کاشته میشود. زیستگاه اصلی آن ایالات متحده آمریکاست .
رانوئل آبی یا نوئل نقره ای آبی رنگ می نامند. (P. pungens var. glauca ) آنglaucaمی نامند و در برخی منابع واریته(Blue spruce ) در برخی منابعآن را نوئل آبی
خصوصیات گیاهی: ارتفاع 50متر و قطر 1.5آن با ثبت رسیده است!!
شاخه هاوتاج: شاخه های اصلی بازاویه90 درجه ودرحلقه هاوردیف های جدا ازهم وشعاعی آرایش یافته اند. شاخه های فرعی به صورت متقابل وافقی قراردارند.تاج آن خوش فرم،مخروطی ومتقارن است.
برگها: سوزنها سخت و نوک تیز ، به طول 2 تا 3 سانتیمتر، دارای پاشنه کوتاه، مقطع لوزی شکل و به رنگ سبز مایل به آبی می باشند و غباری کبود رنگ تمام سطح آنرا می پوشاند. سوزنها به صورت شعاعی دور تا دور شاخه ها آرایش یافته اند .
مخروط: سیلندری یا گوشه دار و مستطیلی ، 8 تا 11 سانتیمتر طول و 2 تا 3 سانتیمتر پهنا دارد. معمولا در انتهای شاخه های سال قبل آویزان می شوند.
دو رقم مهم این گونه:
1:نوئل آبی کپه ای(P. pungens ‘Globosa’ ) :
کوتاه قد است (بیشترین ارتفاع 1 متر) و به صورت کروی گسترش می یابد (پهنای1/5 متر). در ابتدای رشد شاخه ها گسترده و نامنظم رشد می کنند ولی در نمونه های
مسن، فرمی فشرده و زیبا دارند .
نیز می نامند . P. pungens ‘glauca’ ‘Globosa’ آن را
از آن برای آرایش و طراحی در سبکهای مختلف باغبانی استفاده می شود .
کاربرد آن:سطوح چمن، تکدرخت (همچنین چوب آن کاربرد صنعتی دارد )
سیستم ریشه ای: سطحی، دارای ریشه های جانبی افشان و باریک و بلند
سرعت رشد: متوسط تا کند
آب و هوا: به یخبندان مقاوم است . به گرمای مفرط حساس است. نواحی ملایم و مرطوب را تحمل می کند. در آفتاب یا سایه خوب رشد می کند .
هرس: نیازی به هرس ندارد.
تغذیه: تغذیه خاصی نیاز نیست .
آبیاری: هرماه یک بار آبیاری عمیق . زهکش خوب ضروری است .
آفات و بیماریها: عنکبوت قرمز. سمپاشی با مالاتیون. قارچهای انگلی موجب فساد چوب آن می شوند و درمانی هم ندارند . درخت را ریشه کن کرده بسوزانید.
:نوئل آبی کاستر P. pungens ‘Koster)’ ):
این رقم بهترین و مشهورترین فرم آبی رنگ در میان سوزنی برگان زینتی است [بر طبق منابع انتشار یافته]. به صورت طبیعی به فرم مخروطی یا هرمی زیبا آرایش می یابد . ارتفاع 1 متر می رسد. سوزنها به رنگ سبز مایل به آبی مات می باشند
بسیار برای طراحی فضای سبز دست طراحان را باز میگذارد و در باغهای صخره ای یا در منظر سازی همراه با درختان رنگی و پهن برگ! دیگر مثل افرای سرخ با رنگ قرمز یا آلو پرونوس قرمز منظره ی دلربایی را به وجود می آورد
کودهای مورد نیاز یونجه :
با توجه به اینکه طول دوره رشد یونجه طولانی بوده و برداشت محصول بیشتر در مرحله جوانی صورت میگیرد ، برداشت چندچین محصول یونجه در سال ، موجب کم شدن مقدار مواد غذایی خاک و کاهش عملکرد بویژه در سالهای بعدی میشود. که میتوان کود لازم رایکبار درسال دراواخر پاییزویا دربهار بعدازاولین چین به زمین اضافه کرد.
ازت :
کمبود ازت در یونجه بندرت مسئلهای ایجاد میکند زیرا باکتریهای ریزوبیوم که در داخل گره هایی که بر روی ریشه های یونجه بوجود میآیند، با گیاه حالت همزیستی داشته و میتوانند ازت هوا را تثبیت کرده و مقداری از آن را در اختیار گیاه قرار دهند. لیکن قبل از زمان کاشت مقدار 50 کیلوگرم اوره یا 75 کیلوگرم نیترات آمونیم در هکتار توصیه میگردد. البته با توجه به اینکه میزان عناصر غذایی خاک از مهمترین عوامل موثر در تعیین نیاز غذایی نبات محسوب میگردد ، بهتر است هرساله قبل از مصرف کود اقدام به نمونه گیری و تجزیه خاک نمود.
فسفر :
فسفر از عناصر تشکیل دهنده اسید نوکلوئیک بوده و باعث تحریک رشد و تکامل ریشهها میگردد ، در گل دهی و میوه دهی موثر بوده وموجب افزایش مقاومت نبات در مقابل بعضی از بیماریها میگردد. فسفر عنصری است که یونجه بیشتر از سایر عناصر به آن عکس العمل نشان داده و در تولید محصول اهمیت زیادی دارد.
پتاسیم :
پتاسیم بعد از ازت بیشترین عنصر غذایی مورد نیاز یونجه است. این عنصر به عنوان تنظیم کننده و کاتالیزور ، نقش اساسی در رشد یونجه ایفا میکند. همچنین در واکنشهای آنزیمی ، تنفس ، متابولیسم کربوهیدراتها ( از طریق تاثیر آن بر فتوسنتز ) ایجاد مقاومت در برابر بیماریها ، نگهداری آب و مقاومت به خشکی ( از طریق تنظیم مقدار آب سیتوپلاسم ) ، ساخت پروتئینها ، رشد برگها و تاخیر در پیر شدن آنها ضروری است. حد بحرانی پتاسیم حدود 75/1 درصد در ماده خشک گیاهی است. گاهی مقدار بیش از 5/2 درصد نیز برای افزایش عملکرد توصیه میشود. مقدار این عنصر در یونجه با افزایش سن گیاه کاهش می یابد و حداکثر مقدار آن در طول دوره رویشی مشاهده میشود و در مرحله گل دهی و دانه بستن از مقدار آن کاسته میشود. مقدار پتاسیم در قسمتهای مختلف گیاه متفاوت است ، بطوری که در ساقه حداکثر و در برگ بیشتر از ریشه میباشد. یونجه مانند سایر بقولات علوفهای نیاز پتاسیمی بالایی دارد و با برداشت محصول زیاد، مقادیر قابل توجهی پتاسیم از خاک خارج میشود. از طرفی علی رغم آنکه یونجه دارای شبکه ریشهای عمیق و گسترده است و میتواند با در اختیار داشتن حجم زیادی از خاک ، پتاسیم مورد نیاز خود را تامین نماید. ریشه گیاه یونجه برخلاف گندمیان دارای ظرفیت تبادل کاتیونی بیشتری است. از این رو تمایل بیشتری به جذب کاتیونهای دو ظرفیتی از جمله کلسیم دارد و لذا کمبود این عنصر در مزارع یونجه حتی در مناطق نیمه خشک قابل مشاهده است.
کمبود پتاسیم در مزارع یونجه قابل تشخیص است : در این شرایط تراکم محصول در مزرعه کم است و بعلت کاهش فعالیت آنزیم تثبیت کننده ازت ، ازت غیر پروتئینی در گیاه تجمع می یابد و رشد ساقه ها و ریشه ها کم بوده و لکه های کوچک سفید یا زرد رنگ در اطراف برگچه ها نمایان میشود. به تدریج بافتهای بین لکه ها شروع به زرد شدن کرده و در برخی موارد حاشیه برگ به رنگ قرمز یا قهوهای در آمده و برگچهها بصورت فنجانی به سمت پایین متمایل میشوند و در صورت تشدید کمبود، برگها میریزند.
در خاکهایی که مقدار پتاسیم قابل استفاده کمتر از 300 میلی گرم در کیلوگرم باشد ، بسته به میزان کمبود میتوان تا 500 کیلوگرم در هکتار کود کلرور پتاسیم ( به دفعات همراه با آبیاری ) مصرف نمود. زیادی پتاسیم نیز میتواند مانع جذب کلسیم گردد. مصرف زیاد کلرور پتاسیم موجب کاهش تراکم یونجه و زرد شدن انتهای برگچههامی شود. بدین منظور جهت کاهش خطرات زیان آور کلرور پتاسیم ، این کود را به صورت تقسیطی و با مقادیر کم باید مصرف کرد.
کلسیم :
کلسیم در ساختمان دیواره سلولی ، سنتز پروتئینها ، اقتصاد مصرف آب ، غده بستن ریشه و تثبیت ازت ، رشد و توسعه ریشهها و در نهایت عملکرد آن نقش دارد. مقدار مطلوب کلسیم در یونجه حدود یک درصد است. نتایج برخی تحقیقات نشان میدهد که برداشت 5 تن یونحه خشک با جذب 75 کیلوگرم کلسیم از خاک همراه است. به نظر میرسد میزان تحمل یونجه در خاکهای اسیدی به عناصر آهن ، منگنز و آلومینیم با مقدار کلسیم جذب شده در ارتباط باشد. در این خاکها که غلظت این عناصر سبب کاهش رشد اولیه یونجه میشود. مصرف آهک علاوه بر تامین کلسیم کافی ، از قابلیت انحلال این عناصر میکاهد. همچنین قابلیت دسترسی فسفر و مولیبدن را افزایش داده و به این ترتیب عملکرد محصول را نیز افزایش میدهد. بدلیل آهکی بودن بیشتر خاکهای تحت کشت یونجه در استان ،کمبود آن کمتر مطرح است. مصرف بیش از نیاز کودهای پتاسیمی در برخی خاکها احتمال کمبود کلسیم را به دنبال دارد. در شرایط کمبود کلسیم جوانترین و پیرترین قسمتهای یونجه تحت تاثیر قرار میگیرند ، رشد یونجه و میزان تثبیت ازت کاهش می یابد ، بوتههای جوان یونجه دچار مرگ زمستانی شده و یا در طول خشکی تابستان از بین میروند.
در خاکهای با PH کمتر از 6 مصرف مواد آهکی به صورت مخلوط با خاک،2تا3 هفته یا ترجیها یک سال قبل ازکاشت مناسب میباشد.
محققین نشان دادند که محصول خوب یونجه ، به مقدار 450 الی 600 کیلو گرم سولفات کلسیم برای رشد مناسب خود در خاکهای دچارکمبود نیاز دارد. با مصرف 600 کیلو گرم در هکتار سولفات کلسیم در مزارع یونجه زنجان ، رشد و عملکرد مزرعه یونجه بسیار مطلوب بوده است.
عناصر ریز مغذی به ویژه روی ، منگنز ، بر و مولیبدن در افزایش عملکرد و بهبود کیفیت محصول نقش مهمی دارند. با توجه به آهکی بودن وبالا بودن PH اغلب خاکهای تحت کشت این محصول ، کمبود این عناصر غیر منتظره نیست به این دلیل توجه به مصرف کودهای محتوی عناصر ریز مغذی با توجه به نیاز گیاه در طول دوره رشد ضروری است.
برای بدست آوردن حداکثر محصول وبالنتیجه استفاده بیشتر در امر کشاورزی در درجه اول باید کاری کنیم که میزان محصول در واحد سطح بالا برود. استفاده از کودهای شیمیایی چنانچه بطور صحیح و فنّی عمل شود یکی از بهترین راه های رسیدن به هدف بالا میباشد. یکی از نکاتی که جهت رسیدن به این هدف به ما کمک میکند، شناسایی خاک از نظر مواد غذایی موجود در آن و از نظر نوع خاک میباشد.
بطور کلّی جهت پی بردن به مواد غذایی موجود و حاصلخیزی خاک وتعیین نوع زراعت مناسب، و مشخّص نمودن روش صحیح کشت و آبیاری، بایستی خاک را در آزمایشگاه تجزیه کرد و اولین مرحله برای تجزیه خاک نمونه برداری از آن به طریق صحیح میباشد
کودهای مورد نیاز یونجه :
با توجه به اینکه طول دوره رشد یونجه طولانی بوده و برداشت محصول بیشتر در مرحله جوانی صورت میگیرد ، برداشت چندچین محصول یونجه در سال ، موجب کم شدن مقدار مواد غذایی خاک و کاهش عملکرد بویژه در سالهای بعدی میشود. که میتوان کود لازم رایکبار درسال دراواخر پاییزویا دربهار بعدازاولین چین به زمین اضافه کرد.
ازت :
کمبود ازت در یونجه بندرت مسئلهای ایجاد میکند زیرا باکتریهای ریزوبیوم که در داخل گره هایی که بر روی ریشه های یونجه بوجود میآیند، با گیاه حالت همزیستی داشته و میتوانند ازت هوا را تثبیت کرده و مقداری از آن را در اختیار گیاه قرار دهند. لیکن قبل از زمان کاشت مقدار 50 کیلوگرم اوره یا 75 کیلوگرم نیترات آمونیم در هکتار توصیه میگردد. البته با توجه به اینکه میزان عناصر غذایی خاک از مهمترین عوامل موثر در تعیین نیاز غذایی نبات محسوب میگردد ، بهتر است هرساله قبل از مصرف کود اقدام به نمونه گیری و تجزیه خاک نمود.
فسفر :
فسفر از عناصر تشکیل دهنده اسید نوکلوئیک بوده و باعث تحریک رشد و تکامل ریشهها میگردد ، در گل دهی و میوه دهی موثر بوده وموجب افزایش مقاومت نبات در مقابل بعضی از بیماریها میگردد. فسفر عنصری است که یونجه بیشتر از سایر عناصر به آن عکس العمل نشان داده و در تولید محصول اهمیت زیادی دارد.
پتاسیم :
پتاسیم بعد از ازت بیشترین عنصر غذایی مورد نیاز یونجه است. این عنصر به عنوان تنظیم کننده و کاتالیزور ، نقش اساسی در رشد یونجه ایفا میکند. همچنین در واکنشهای آنزیمی ، تنفس ، متابولیسم کربوهیدراتها ( از طریق تاثیر آن بر فتوسنتز ) ایجاد مقاومت در برابر بیماریها ، نگهداری آب و مقاومت به خشکی ( از طریق تنظیم مقدار آب سیتوپلاسم ) ، ساخت پروتئینها ، رشد برگها و تاخیر در پیر شدن آنها ضروری است. حد بحرانی پتاسیم حدود 75/1 درصد در ماده خشک گیاهی است. گاهی مقدار بیش از 5/2 درصد نیز برای افزایش عملکرد توصیه میشود. مقدار این عنصر در یونجه با افزایش سن گیاه کاهش می یابد و حداکثر مقدار آن در طول دوره رویشی مشاهده میشود و در مرحله گل دهی و دانه بستن از مقدار آن کاسته میشود. مقدار پتاسیم در قسمتهای مختلف گیاه متفاوت است ، بطوری که در ساقه حداکثر و در برگ بیشتر از ریشه میباشد. یونجه مانند سایر بقولات علوفهای نیاز پتاسیمی بالایی دارد و با برداشت محصول زیاد، مقادیر قابل توجهی پتاسیم از خاک خارج میشود. از طرفی علی رغم آنکه یونجه دارای شبکه ریشهای عمیق و گسترده است و میتواند با در اختیار داشتن حجم زیادی از خاک ، پتاسیم مورد نیاز خود را تامین نماید. ریشه گیاه یونجه برخلاف گندمیان دارای ظرفیت تبادل کاتیونی بیشتری است. از این رو تمایل بیشتری به جذب کاتیونهای دو ظرفیتی از جمله کلسیم دارد و لذا کمبود این عنصر در مزارع یونجه حتی در مناطق نیمه خشک قابل مشاهده است.
کمبود پتاسیم در مزارع یونجه قابل تشخیص است : در این شرایط تراکم محصول در مزرعه کم است و بعلت کاهش فعالیت آنزیم تثبیت کننده ازت ، ازت غیر پروتئینی در گیاه تجمع می یابد و رشد ساقه ها و ریشه ها کم بوده و لکه های کوچک سفید یا زرد رنگ در اطراف برگچه ها نمایان میشود. به تدریج بافتهای بین لکه ها شروع به زرد شدن کرده و در برخی موارد حاشیه برگ به رنگ قرمز یا قهوهای در آمده و برگچهها بصورت فنجانی به سمت پایین متمایل میشوند و در صورت تشدید کمبود، برگها میریزند.
در خاکهایی که مقدار پتاسیم قابل استفاده کمتر از 300 میلی گرم در کیلوگرم باشد ، بسته به میزان کمبود میتوان تا 500 کیلوگرم در هکتار کود کلرور پتاسیم ( به دفعات همراه با آبیاری ) مصرف نمود. زیادی پتاسیم نیز میتواند مانع جذب کلسیم گردد. مصرف زیاد کلرور پتاسیم موجب کاهش تراکم یونجه و زرد شدن انتهای برگچههامی شود. بدین منظور جهت کاهش خطرات زیان آور کلرور پتاسیم ، این کود را به صورت تقسیطی و با مقادیر کم باید مصرف کرد.
کلسیم :
کلسیم در ساختمان دیواره سلولی ، سنتز پروتئینها ، اقتصاد مصرف آب ، غده بستن ریشه و تثبیت ازت ، رشد و توسعه ریشهها و در نهایت عملکرد آن نقش دارد. مقدار مطلوب کلسیم در یونجه حدود یک درصد است. نتایج برخی تحقیقات نشان میدهد که برداشت 5 تن یونحه خشک با جذب 75 کیلوگرم کلسیم از خاک همراه است. به نظر میرسد میزان تحمل یونجه در خاکهای اسیدی به عناصر آهن ، منگنز و آلومینیم با مقدار کلسیم جذب شده در ارتباط باشد. در این خاکها که غلظت این عناصر سبب کاهش رشد اولیه یونجه میشود. مصرف آهک علاوه بر تامین کلسیم کافی ، از قابلیت انحلال این عناصر میکاهد. همچنین قابلیت دسترسی فسفر و مولیبدن را افزایش داده و به این ترتیب عملکرد محصول را نیز افزایش میدهد. بدلیل آهکی بودن بیشتر خاکهای تحت کشت یونجه در استان ،کمبود آن کمتر مطرح است. مصرف بیش از نیاز کودهای پتاسیمی در برخی خاکها احتمال کمبود کلسیم را به دنبال دارد. در شرایط کمبود کلسیم جوانترین و پیرترین قسمتهای یونجه تحت تاثیر قرار میگیرند ، رشد یونجه و میزان تثبیت ازت کاهش می یابد ، بوتههای جوان یونجه دچار مرگ زمستانی شده و یا در طول خشکی تابستان از بین میروند.
در خاکهای با PH کمتر از 6 مصرف مواد آهکی به صورت مخلوط با خاک،2تا3 هفته یا ترجیها یک سال قبل ازکاشت مناسب میباشد.
محققین نشان دادند که محصول خوب یونجه ، به مقدار 450 الی 600 کیلو گرم سولفات کلسیم برای رشد مناسب خود در خاکهای دچارکمبود نیاز دارد. با مصرف 600 کیلو گرم در هکتار سولفات کلسیم در مزارع یونجه زنجان ، رشد و عملکرد مزرعه یونجه بسیار مطلوب بوده است.
عناصر ریز مغذی به ویژه روی ، منگنز ، بر و مولیبدن در افزایش عملکرد و بهبود کیفیت محصول نقش مهمی دارند. با توجه به آهکی بودن وبالا بودن PH اغلب خاکهای تحت کشت این محصول ، کمبود این عناصر غیر منتظره نیست به این دلیل توجه به مصرف کودهای محتوی عناصر ریز مغذی با توجه به نیاز گیاه در طول دوره رشد ضروری است.
برای بدست آوردن حداکثر محصول وبالنتیجه استفاده بیشتر در امر کشاورزی در درجه اول باید کاری کنیم که میزان محصول در واحد سطح بالا برود. استفاده از کودهای شیمیایی چنانچه بطور صحیح و فنّی عمل شود یکی از بهترین راه های رسیدن به هدف بالا میباشد. یکی از نکاتی که جهت رسیدن به این هدف به ما کمک میکند، شناسایی خاک از نظر مواد غذایی موجود در آن و از نظر نوع خاک میباشد.
بطور کلّی جهت پی بردن به مواد غذایی موجود و حاصلخیزی خاک وتعیین نوع زراعت مناسب، و مشخّص نمودن روش صحیح کشت و آبیاری، بایستی خاک را در آزمایشگاه تجزیه کرد و اولین مرحله برای تجزیه خاک نمونه برداری از آن به طریق صحیح میباشد
بررسی شوری خاک در سیستمهای مختلف آبیاری
________________________________________
چکیده
در مقالة حاضر، طرحی ارائه شده است که شوری خاک را در مزارعِ تحت آبیاری تخمین زده و راهکارهای مدیریتی ارائه میدهد. این تحقیق بر اساس بررسی مدلهای آبیاری منطقة Manicoba (= منطقه ای واقع در شمال شرقی برزیل) انجام شده است. در این منطقه علت اصلی شوری خاک، بالا آمدن آبهای زیر سطحی میباشد. در این طرح آب و میزان املاح خاکهای سطحی محاسبه میشوند. آزمون بر روی کرتهای بدون کشت و همچنین منطقة ریشة درختان انبه(9/0 متری زمین) انجام گرفت. بررسی اثر سیستمهای مدیریتی بر روی املاح خاک، در تغییر و اصلاح آبیاریهای پی در پی و تبدیل آنها به سیستمهای مؤثرتر مفید خواهد بود.
مقدمه
در دشت نیمه خشک sao Francisco (منطقهای واقع در شمالشرقی برزیل[شکل1])تبخیر و تعرق مرجع علوفه بیشتر از بارشهای سالیانه بوده[جدول1] و جهت آبیاری این منطقه از رودخانة sao Francisco استفاده میشود. [آلن و همکاران1998] میانگین هدایت الکتریکی آب این منطقه بین dS/m05/0-11/0 بوده و خطر شورشدن خاک کم می باشد. اعتقاد بر این است که آبیاریهای پی در پی در این زمین باعث شستشوی مقادیر مناسبی از املاح شده و آنها را از منطقة ریشه خارج میسازد. با اینکه میانگین راندمان آبیاری 60% می باشد ولی در این منطقه به 25% کاهش یافته است. درختان میوههای گرمسیری بخصوص انبه ازعمده محصولاتی هستند که در این منطقه آبیاری میشوند. با اینکه کیفیت آب خوب است، ولی در اکثر سیستمهای آبیاری بعد از10-20 سال مشکل شوری خاک روی میدهد. بررسی این موضوع را موسسة EMBRAPA [موسسه تحقیقات کشاورزی برزیل] در سالهای 2000-2001 به عهده گرفت تا: [1] با بررسی مشکل، [2] علت اصلی و دقیق آن را تشخیص داده و [3] با ارائة طرح و [4] ارائة راهکارهای مدیریتی، طرح آبیاریهای پایدار را ارائه دهد. این تحقیق در منطقهای به وسعت 4500 هکتار از اراضی Manicoba [در9درجه و 24دقیقة جنوبی -40درجه و 26دقیقة غربی- شکل1] اجرا شد که در این منطقه اکثر درختان توسط سیستم آبیاری شیاری(جوی-پشتهای) آبیاری میشدند. این منطقه در امتداد رودخانة sao Francisco و در 40 کیلومتری دو دهکدة مجاور petrolina , Juazeiro قرار دارد. در این سیستم کشاورزان بخاطر شورشدگی خاک، 10-13% از کل منطقة آبیاری را رها کرده بودند. مطالعات نشان دادهاند که آبهای سطحی در عمق متوسط 3/1متری زمین و در بالای لایههای غیر قابل نفوذ3متری(که عمدتاً از گرانیت تشکیل شده اند) قرار گرفته اند. در دورة پلیستوسن زمین شناسی [Pleistocene] این لایه تکامل نیافته بود و سیستم زهکشیهای ناقصی داشت که بواسطة آن حوضچههای متناوب متعددی در این لایه تشکیل شدهاند. در روی این لایة غیرتراوا، یک پوشش شنی و لومی وجود دارد که در دوران Holocene بوجود آمده است. این لایه بخش ریشة گیاهان را نیز در بر میگیرد. در بیشتر بخشهای این سیستم آب به مناطق پائینتر نفوذ کرده و در حوضچههایی متمرکز و تغلیظ شده است که نتیجتاً شوری آب را در آن مناطق سبب شده است(dS/m 3/10که از 1/5 الی 6/22 متغییر بوده و انحراف استاندارد آن 54/6 میباشد). در عوض، بواسطة آبیاریها و رسوبهای پی در پیِ آب سطحی، میانگین املاح آن به dS/m 60/0 کاهش یافته است (از 2/0 تا 3/2 متغییر بوده و انحراف استاندارد آن dS/m 58/0 میباشد). حرکتهای روبهبالای آب و املاح محلول در آن باعث میشوند که خاکهای سطحی را به شدت متأثر کرده و منطقة ریشه را شور کنند. مطالعة حاضر این نتیجه را ارائه کرده و گزارش شده است که عصارة اشباع آبهای زیر زمینی اختلاف زیادی با آب آبیاری دارد. این موضوع در نمودار شکل 3 نشان داده شده است. در این مطالعه شوری خاک بر اساس هدایت الکتریکی عصارة اشباع(EC) آن بیان شده است. EC به صورت زیر تعریف میشود: هدایت الکتریکی املاح محلول در آبِ خاک ، که بعد از افزودن مقدار معینی آب مقطر به آن و رسیدن به درجة اشباع معین میگردد. شوری خاک(EC) در بیشتر بخشهای سیستم و در حدود 75% از مزارع تحت آبیاری اندازهگیری شد. این آمار بین سالهای 1975-2001 گرفته شده و بین dS/m 4/0-1 بودند که میانگین آنها dS/m 46/0 گزارش شده است. حد مجاز یا آستانة تحمل گیاهان حساسdS/m 2-4 میباشد که مقادیر سنجیده شده کمتر از این مقدار بودند و تنها تعداد اندکی از مزارعِ تحت کشت، ECی بالای dS/m 2 داشتند. در برخی مناطق از مزرعه آبهای سطحی شور بالا آمده و شوری نسبتاً شدیدی در خاک ایجاد کرده بودند، بطوریکه کرتها را غیرقابل کشت شدند. هدایت الکتریکی عصارة اشباع خاکها در 13 کرت رها شده و در اعماق متفاوت مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین شوری آنها در عمق 15/0متری، dS/m 1/22 بوده (که با انحراف استاندارد dS/m 7 از 13 تا dS/m 36 متغییر بوده) و در عمق 45/0متری، dS/m 7/10( با انحراف استانداردdS/m 2/3) و در عمق 8/0متری، dS/m 3/7( با انحراف استاندارد dS/m 6/2) گزارش شده است.
طبق ردهبندی Abrol (و همکارانش)[1998] این مقادیر نشان می دهند که خاکهای عمق 8/0متری شور و خاکهای سطحیتر بسیار شور میباشند. بطوریکه تنها تعدادی محدودی از گیاهان مقاوم به نمک میتوانند در این شرایط زنده بمانند. در این مطالعه هنگامیکه جریان آب رو به بالا مورد بررسی قرار می گرفت طرحی جهت تخمین شوری آب ارائه گردید. در این طرح میزان آب و املاح خاک سطحی رکوردگیری میشدند. رکوردگیری شامل سه مرحلة اصلی بود: 1-تخمین حرکت آب به سمت بالا 2-تخمین میزان آب خاک 3-تخمین میزان املاح خاک این طرح نشان داده شده است. میزان املاح در بخش ریشة گیاه(در کرتهای کاشته شده) و یا در بخشهای سطحی خاک(در کرتهای رها شده)، قبل و بعد از سیلاب مورد ارزیابی قرار گرفتند. دادههای بدست آمده را مورد بررسی قرار داده و با فرموله کردن آنها اثر سیستمهای مدیریت آب مزرعه را نشان دادند. از آنجائیکه این آزمون بر روی درختان انبه انجام گرفته بود نتایج را برای این گیاه به ثبت رساندند.
مواد و روشها
خصوصیات باغهای انبه: سیستم آبیاری این درختان به گونه ای بود که کرتها به فاصلة 5-8 متری کاشته شده و درختان 85% سطح باغ را پوشانده بودند. میانگین تبخیر و تعرق گیاه در شرایط بهینه (ET) بر اساس 10 روز و ضریب خود گیاه(Kc) نیز برای باغ مورد نظر 8/0 برآورد شده بود. درختان انبه ریشههای عمودی داشته و سیستم پخش ریشه در آنها خوب است. در باغهایی که آبیاری میشوند، ریشههای جاذب آب تا عمق 2/1 متری قرار گرفتهاند. بطوریکه 65% از ریشههای جاذب آب، در محدودة عمق 6/0 متری متمرکز شده اند. از اینرو بررسی جریانات سیلابها و شوری آب، در عمق موثر، یعنی محدودة 9/0متری مورد مطالعه قرار میگیرد. پخش ریشهها طوری است که 50% از جذب آب در 15% فوقانی بخش ریشهها انجام میشود. مرحلة اول: تخمین حرکت رو به بالای آب: UPFLOW نرمافزاری است که حرکت رو به بالای آبهای سطحی را در مدت زمان مشخص و در شرایط مختلف سنجیده و برآورد میکند. دادههای زیر به کمک نرمافزار مورد بررسی قرار گرفته و نتایج ارائه میشوند: دادههای مربوط به قطر و ساختار پروفیل خاک، نیاز تبخیر و تعرقی گیاه در مدت زمان معین، میانگین رطوبت خاک، میانگین آب موجود در خاکهای سطحی(تا عمق3/0 متری) یا منطقة ریشه(در صورت کاشت)و ... با در نظر گرفتن شرایط و به کمک نرمافزار مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند. به کمک این نرمافزار میتوان میزان بالاروی آب و شورشدگی منطقة ریشه(در مناطق تحت کشت) یا سطح خاک(در مناطق بدون کشت یا رها شده) را پیشبینی کرده و منحنی آن را رسم نمود. مرحلة دوم: موازنة میزان رطوبت خاک: BUDGET نرمافزاری است که جهت بالانس رطوبت خاک بکار گرفته شده است. این برنامه حاصل اختلاط چندین طرح بوده و میزان حرکت رو به بالای آب و جذب ریشهای را مورد بررسی قرار میدهد. در این برنامه موارد کلی سیستم از قبیل میزان رواناب، فیلتراسیون خاک، تراوایی خاک، میزان فلیتراسیون در اعماق و همچنین میزان تبخیر و تعرق گیاه مورد بررسی قرار میگیرند. این برنامه با زمان مشخصی کار کرده و میزان رطوبت خاک بر اساس شرایط روزانه بالانس میشود. به کمک BUDGET رطوبت خاک در سطح خاک (در کرتهای کاشته نشده) و در منطقة ریشه(در مناطق کاشته شده) ارزیابی شده و موارد زیر مورد بررسی قرار میگیرند:
1- میانگین تبخیر و تعرق 10 روز مرجع و بارشهای روزانه برای سالهای خشک و پرباران.
2-مشخصات و صفات اختصاصی لایههای مختلف خاک (که در این آزمایش: در اعماق سطحی و 3/0متری شن لومی تا لوم شنی بوده و در خاکهای زیرسطحی شنی رس-لوم بوده و لایههای غیرقابل نفوذ نیز در اعماق 3 متری قرار گرفته بودند). 3-صفات اختصاصی درختان انبه در باغ 4- عمق آبهای سطحی که در نتیجة حرکت رو به بالای روانابها ایجاد شده و توسط UPFLOW تخمین زده شدهاند. در مورد الگوی آبیاری درختان انبه می توان گفت که طرح اصلی توسط فاصله و عمق آبیاری مشخص میشود که با توجه به فصول مختلف میتواند متفاوت باشد. به کمک برنامة UPFLOW میتوان میزان بالاروی آبهای سطحی را برآورد کرده(دادههای ورودی برای برنامة BUDGET) و سپس با برنامة BUDGET اثر آن و کاهش میزان تبخیر و تعرق را تخمین زد. جریان آبهای سطحی رو به بالا تنها زمانی مطرح میشود که آب زمین از مقدار«ظرفیت مزرعهای»[field capacity] کمتر بوده و یا پروفیل خاک زهکشی نشده باشد. تعداد روزهای آزمون وابسته به الگوی آبیاری و شرایط محیطی میباشد. در مورد زمینهای کشت نشده میتوان گفت که نسبت به زمینهای آبیاری شده، مدت زمان بیشتری طول میکشد تا آبهای سطحی به طرف بالا رواناب شوند. به همین ترتیب در سالهای پرباران نیز سرعت این سیلاب بیشتر بوده و در مدت زمان کمتری آب به طرف بالا جریان مییابد. UPFLOW و BUDGET بستههای نرمافزاری هستند که بطور رایگان قابل دسترسیاند. دیسک راهانداز و راهنمای این نرمافزار را میتوان از سایت: http://www.iupware.be دانلود نمود. پس از انتخاب(دابل کلیک) و نصب برنامهها، هر دو برنامه مجموعاً کمتر از Mb2 فضا اشغال خواهند کرد. مرحلة سوم: بالانس میزان املاح: میزان املاح خاک توسط بررسی کیفیت(dS/m) و کمیت(mm/year) آب تجمع یافته یا جذب شده توسط ریشهها برآورد میشود. در محاسبات dS/m1 را برابر mg/lit640 نمک محلول احتساب میکنند. نفوذ نمک به ناحیة ریشه بواسطة مورد 1-آب آبیاری 2-روانآبهای رو به بالا 3-کوددهی صورت میگیرد. مقدار نمکی که توسط آب آبیاری وارد خاک میشود را می توان توسط بررسی مقدار بارندگی یا آبیاری سالانه و همچنین هدایت الکتریکی خاک برآورد کرد. مقدار نمکی را که توسط جریانهای روبهبالا به خاک تحمیل میشود را نیز میتوان توسط بررسی هدایت الکتریکی آن و بررسی مقدار آبهای وارد شده از اعماق به بالا سنجید. جهت جلوگیری از خسارات ناشی از کوددهی، بایستی متصدیان امر توسط تولید کنندگان سموم توجیه شده و تا 5 سال از عوارض سم یا کود اطلاع رسانی نمایند. با وجود همة این اقدامات بعضی از سموم و کودها بصورت نامحلول باقی مانده و در مواقع آب دهی زیاد و یا بارانها توسط آب تمرکز مییابند. بایستی املاح خاک بطور پیوسته سنجیده شده و از استفادة بیمورد کود و یا در زمانهای شوری خاک امتناع نمود. گاهی میتوان از روی کودهای نامحلول موجود در خاک میزان شوری آن را تخمین زد. تا رسیدن به موازنه و تعادل املاح خاک، بایستی اقدامات نمکزدایی را ادامه داد. نمکهای محلولی که در ناحیة ریشهای تجمع یافتهاند را بایستی توسط زهکشی از این ناحیه خارج کرد. بررسی سالانة املاح خاک در ناحیة ریشه و همچنین بررسی املاح و هدایت الکتریکی آبهای زهکشی شده ما را در تنظیم املاح یاری خواهد کرد. با بررسی آبهای زهکشی شده و محاسبة هدایت الکتریکی پروفیل خاک در حالت « ظرفیت مزرعهای »(EC)نمک وشوری خاک در بخش ریشه محاسبه و تخمین زده میشود. هدایت الکتریکی عصارة اشباع خاک توسط ضرب EC در فاکتور نسبت آب مزرعهای بدست میآید. (نسبت آب مزرعه در شرایط زهکشی شده برابر است با: θFC=0.2854 m3 m-3 و برای خاک اشباع (مقدار آب مورد نیاز برای به حرکت در آوردن عصارة اشباع خاک): θSAT=0.3845 m3 m-3 و برای پروفیلهای خاک این فاکتور برابر7422/0 می باشد.(یعنی EC برابر 7422/0 است). نتایج: ورود جریانات آب از اعماق به سمت بالا و نفوذ به منطقة ریشه(در مناطق تحت کشت انبه) یا سطح خاک(در مناطق کشت نشده) توسط نرمافزار UPFLOW تخمین شده و نتایج به شکل شماتیک در شکل 4 آورده شدهاند. برای مثال در عمق 3/1 متری نفوذ آبهای سطحی به منطقة ریشة درختان انبه mm/day 9/0 بوده ولی در مناطق بدون کشت فقط mm/day 2/0 میباشد. میانگین جریانات آبی و سیلابهای سالانه که در ناحیة ریشة درختان انبه و سطح خاک(در مناطق کشت نشده) بودهاند نیز توسط برنامة BUDGET تخمین زده شده و نتایج به صورت نموداری در شکل 5 ارائه شدهاند. دادههای شکل 5 نتایج حقیقی آزمون بوده و موازنة آب را در الگوهای حقیقی آبیاری نشان میدهد. گرچه بیشتر آبهای وارد شده به سطح از ناحیة کمعمق میباشند، تحقیقات نشان دادهاند که کشاورزان نبایستی تنها با توجه به شرایط این بخش الگوی آبیاری خود را تنظیم کنند. پس از این آزمون بعدها پیزومتر(فشار سنج آب) نیز به کمک کشاورزان آمده و به کمک آن الگوهای آبیاری خود را اصلاح نمودند. در تمام موارد سعی بر این است که با ارائة الگوی آبیاری مناسب از استرس بر روی گیاه کاسته شود. بر طبق محاسبات جریانهای روبهبالای آب در منطقة ریشة درختان انبه در طی 150-190 روز در سال انجام میگرفت. در حالیکه در مناطق کشت نشده این جریانات 245 روز در سالهای پرباران و 330 روز در سالهای خشک به طول میانجامید. در شکل 6 میانگین هدایت الکتریکی و بالانس املاح خاک در سیستمهای آبیاری ارائه شدهاند. میزان املاحی که سالانه به منطقة ریشه وارد میشوند و همچنین مقدار زهکشی این مناطق در تخمین EC مؤثرند که نشان داده شدهاند. درجه بندی و ارزیابی طرح: بالانس املاح بدون در نظر گرفتن نقش سموم وکودها، برای آبهای سطحی 3/1 متری dS/m6/0 بوده و در الگوهای آبیاری حقیقی، بطور میانگین dS/m 41/0 میباشد. با توجه به اختلاف دادهها(dS/m 46/0) میتوان نتیجه گرفت که mg32 کود، در هر لیتر محلولِ خاک بصورت محلول موجود است. از اینرو مقدار املاح محلول وابسته به مقدار آب موجود در منطقة ریشهای در حالت ظرفیت مزرعهای میباشد(60 تاmm 252، بسته به عمق خاک) که با بیشتر شدن آبیاری سالانه افزایش مییابد(mm340). بطور کلی میتوان گفت که 20% از کل کود یا سم بطور محلول در آب خاک باقی میماند. هنگامیکه تنها بخش فوقانی 3/0متری و یا کل بخش ریشهای (9/0متری) بررسی شوند، دادهها متغییر بوده و از 17 تا 25% متفاوت خواهند بود. گرچه این مدل به عنوان شاخص بوده و میانگینی از کل را ارائه میدهد، ولی خطای این طرح در تعیین مقدار نمک وارد شده توسط آب بسیارکم میباشد. در واقع در محاسبة ECی عصارة اشباع خاک در شرایط بدون کود41/0 بوده و در شرایط کودهای محلول dS/m 53/0 میباشد. یعنی میتوان نتیجه گرفت که ابقاء کودها بصورت محلول در خاک اثر قابل توجهی بر روی شوری خاک ندارد. بر اساس گزارش کشور بلژیک، اتلاف کودها بطور میانگین 10-20% میباشد. همانطور که قبلاً ذکر شد، ECی مناطق ریشهای متاثر از آبهای سطحی میباشد(dS/m6/0=EC). در واقع با تقسیم عدد 46/0 به 7422/0 مقدار شوری آب زهکشی شده(dS/m62/0=EC)بدست میآید. کیفیت زهکشی اثر مهمی بر روی شوری داشته و میتواند خاک را پیوسته به طرف پایین شستشو دهد. (همانطور که در شکل 2 نشان داده شده است). در مورد مناطق کشت نشده نیز میتوان گفت که علاوه بر عدم آبیاری، کود نیز استفاده نمیشود. همانطور که در شکل 4 نشان داده شده است، در عمق 3/1 متری جریان آب رو به بالا در خاکهای کشت نشده، mm/day 2/0 میباشد که ورود نمک به این بخش سالانه t/ha 8/3 میباشد(در شرایطی که بطورمیانگین سالانه 288 روز جریان آب روبه بالا داریم). جهت نمکزدایی از این خاک بایستی همین مقدار نمک را توسط زهکشی از این خاک خارج کنیم که تنها توسط 0.48(103)m3ha-1year-1 می تواند انجام گیرد[شکل6]. مقدار شوری سطح خاک نیز dS/m2/9 میباشد که بطور میانگین EC آن نزدیک به ECمیانگینِ dS/m 4/13 می باشد. پیش بینی(simulating): در شکل 7 میانگین املاح خاک در ناحیة ریشة درختان انبه بسته به الگوهای آبیاری و عمق آب، تخمین زده شده و ارائه شدهاند. شوری خاک پیشبینی شده(EC) متغییر بوده و از dS/m 43/0 در عمق 5/1 متری آب تا dS/m50/0 در عمق 1 متری آب تغییر مییابد. گرچه با کاهش عمق آبهای سطحی(=نزدیک به سطح) احتمال جریان آب رو به بالا بیشتر میشود، ولی سطح نمک خاک بواسطة آبشویی نیز کاسته خواهد شد. از اینروست که کشاورزان الگوی آبیاری خود را تغییر نمیدهند که منجر به کاهش ارتفاع آب تا 1 متر و افت کود تا 17% میشود. در حالیکه در الگوهای مناسب آبیاری ارتفاع آب را میتوان به عمق 5/1 متری رسانده و اتلاف کود را به 13% کاهش داد. امروزه سیستمهای آبیاری تحت فشار مرسوم شدناند و اعتقاد بر این است که تغییر سیستم آبیاری به قطره ای و تحت فشار، میتواند راندمان آبیاری را بهبود بخشد. در شکل 7 شوری خاک در سیستمهای مختلف آبیاری نشان داده شده است. یکی از موثرترین موارد در شوری خاک، الگوی آبیاری است. برخی از این الگوها از ایجاد استرس بر روی گیاه کاسته و کمترین هدرروی و نیاز به زهکشی را دارند. تحت این شرایط زهکشی محدود به فصول بارانی شده و از mm25(در فصول خشک) تاmm 170(در فصول پرباران) متغییر میباشد. اتلاف کود نیز تا 5/8% کاهش مییابد. به عبارت دیگر، جریانات آب رو به بالا تا 300-340 روز در سال بطول میانجامد. در نتیجه شوری خاک افزایش یافته و گیاهان حساس به شوری متأثر شده(عمق آب در 5/1متری) و یا حتی کاشت آنها غیرممکن میشود(عمق آب در 1متری).در سیستمهای آبیاری متوسط آمار حد واسط خوب و بد بوده و مقدار اتلاف کود تا 12% رسیده است. در این نوع سیستمها نیز با آبشویی منطقة ریشه، املاح این قسمت به زیر حد آستانه رسیدهاند. شوری خاک در بخش ریشه(EC) متغییر بوده و از dS/m 11/1 در عمق 5/1 متری آب تا dS/m 18/1 در عمق 1 متری آب تغییر میکند. اطلاعات فوق در حالی بدست آمدهاند که میانگین شوری آبهای زمینی برابر dS/m6/0 میباشد. البته با آبیاریهای بیشتر و بسته به الگوی آبیاری و همچنین زهکشی زمین EC این آبها میتواند بالا برود. از اینرو مقدار شوری مورد انتظار میتواند از اعداد و ارقام شکل 7 نیز بیشتر شود. در صورت عدم وجود آبهای سطحی و در شرایط آبیاری پی درپی، شوری ناحیة ریشهای به dS/m 32/0 خواهد رسید. در مورد آبیاریهای متوسط(=نه پی درپی و نه کم) که راندمان آبیاری نیز بالا باشد این مقدار به dS/m 98/1 افزایش خواهد یافت. نتیجه: در این مطالعه بدین نتیجه رسیدیم که حرکت آب از سطحی زیر زمینی به سمت بالا، علت اصلی شور شدگی خاکها میباشد. بواسطة این جریان، نمکهای محلول در آب توسط جریان آب به منطقة ریشة گیاهان نفوذ میکنند. نصب زهکشهای زیر سطحی یکی از مهمترین و مؤثرترین راهحلها جهت کنترل این جریان میباشد. همچنین مطالعات نشان دادند که با اصلاح روشهای مدیریت کوددهی میتوان میزان افت کود و سم را کاهش داد ولی این مقدار معنیدار نخواهد بود. از اینرو میتوان دو راهکار مفید جهت کنترل شوری خاک پیشنهاد داد: 1-شستشوی مناسب بخش ریشة گیاه با آبیاریهای کافی 2-کاهش خروج آب از ناحیة ریشه، که منجر به کاهش عمق آبهای زیرزمینی خواهد شد. کشاورزانی که مزارع را بصورت پی در پی آبیاری میکنند، منطقة ریشهای را آبشویی میکنند. لازم به ذکر است که در حدود 10-20% از تمام سموم و حشرهکشهایی که بکار میروند در آب محلول گشته و وارد بخش سطحی زیر زمینی میشوند. که این پدیده میتواند موجب آلوده شدن آبهای زیرسطحی و خسارت به زمین گردد. یک الگوی مناسب در آبیاری، برای مثال آبیاری بارانی، میتواند از اثر این پدیده کاسته و مانع از خسارت به مزرعه گردد. همنچنین این الگوی آبیاری میتواند با کاهش شوری خاک، میزان محصول را نیز افزایش دهد. البته تبدیل به این سیستم نیاز به تغییر الگوهای زمین و آبیاری داشته و مشکلات خاص خود را دارد. بطور کلی میتوان گفت که الگوی آبیاری متعادل(=نه پی در پی و نه کاملا موثر) الگوی توصیهای ماست. در این سیستمها ممکن است که قدری نمک خاک بالا برود، ولی اعتقاد داریم که در فصول پرباران، بارشهای متوالی باعث کنترل شوری خاک و نگه داشتن آن در حد قابل قبول خواهند شد. در شرایطی نیز که خشکسالهای پی در پی وجود دارد میتوان با اصلاح الگوی آبیاری و آبشویی خاک، به اصلاح آن پرداخت. هماهنگی الگوی آبیاری برای کشاورزان امری ساده و مقدور بوده و میتوان با اصلاح آن به آبشویی و اصلاح خاک پرداخت.
چنانچه گیاه در تابستان کشت می شود. پس از برداشت گیاهان قبلی زمین را دو بار (افقی و عمودی) دیسک می زنند. در این فصل نیازی به شخم نیست اما چنانچه امکان استفاده از دیسک نباشد باید زمین را شخم زد. خرد کردن کلوخه ها و تسطیح زمین در فصل تابستان ضروری است کاشت گیاه در بهار بیشتر توصیه شده است.
تذکر : در فصل پائیز هنگام آماده سازی باید 30 تا 60 کیلوگرم در هکتار ازت 45 تا 60 کیلوگرم در هکتار اکسید فسفر و 50 تا 90 کیلوگرم در هکتار اکسید پتاس به عنوان مقادیر پایه باید به زمین اضافه نمود. در سال دوم رویش اوایل بهار باید 30 تا 50 کیلوگرم در هکتار ازت و 20 تا 30 کیلوگرم در هکتار اکسید فسفر خاک اضافه نمود.
تاریخ و فواصل کاشت
این گیاه را می توان در تابستان یا بهار کشت کرد. در کشت بهاره می توان آنرا با گیاهان یکساله ای نظیر شوید (مثبت) به صورت مخلوط کشت نمود. تناوب کشت مناسب در مقدار موثره گلها تاثیر دارد. چنانچه گیاهان در بهار کشت شوند،می توان آنرا در پائیز با هر گیاهی به تناوب کشت کرد. در زمینهائی که این گیاه کشت می شود نباید ریشه یا بذر سایر گیاهان معطر وجود داشته باشد. اوایل بهار (نیمه اول فروردین) زمان مناسبی برای کشت بهاره و اوایل تابستان (تیر ماه) زمان مناسبی برای کشت تابستانی مریم گلی کبیر می باشد.
کاشت
کشت گیاه از طریق بذر و مستقیماً در زمین اصلی انجام می گیرد.
در صورتیکه گیاه در فصل بهار کشت شود می توان آنرا با سایر گیاهان یکساله نظیر شوید یا زیره سیاه به صورت مخلوط کشت کرد. بهتر است کشت مخلوط در ردیفهای متقاطع صورت گیرد. برای اینکار ابتدا گیاه یکساله کشت شود سپس در ردیفهای متقاطع (عمودی) گیاه دو ساله مریم گلی کبیر را کشت نمود. در هر دو نوع کشت بهاره یا کشت تابستانی فاصله ردیفهای کاشت بین 50 تا 60 سانتی متر و تعداد بذر در هر متر طول 90 تا 110 عدد مناسب است عمق بذر گیاه در هنگام کشت باید 2 تا 3 سانتی متر باشد. برای هکتار زمین به 5 تا 7 کیلوگرم بذر با کیفیت مطلوب نیاز می باشد.
داشت
مبارزه با علفهای هرز و برگردان کردن خاک بین ردیف ها به منظور تهویه نقش عمده ای در افزایش عملکرد گل دارد. اگر مریم گلی کبیر با شوید به طور مخلوط کشت شده باشد پس از کشت می توان از علف کش آفالون (Afalon) به مقدار 5/1 تا 2 کیلوگرم در هکتار استفاده نمود. هنگامی که ارتفاع شوید به 10 تا 15 سانتی متر رسید می توان از همین علف کش به میزان 5/1 کیلوگرم در هکتار استفاده نمود. پس از برداشت شوید برگردان کردن خاک توسط بیل یا کولتیواتور نتیجه خوبی در رویش گیاه مریم گلی کبیر خواهد داشت.
چنانچه گیاه در فصل تابستان کاشته شده باشد می توان پس از کاشت از علف کش آفالون (Afalon) به مقدار 5/2 تا 5/3 کیلوگرم در هکتار استفاده نمود.
همچنین در سال دوم قبل از رویش گیاه می توان از علف کش آفالون (Afalon) به مقدار 5/3 تا 5 کیلوگرم در هکتار به صورت محلول پاشی استفاده کرد. در فصل پائیز می توان علف کش کارمگس (Karmex) به میزان 5/3 تا 5/4 کیلوگرم در هکتار بکار برد.
اگر گیاهان در تابستان کشت شوند، ممکن است در ایام گرم و خشک مورد حمله آفات قرار گیرند.استفاده از بازودین (Basudin) به مقدار 15 کیلوگرم در هکتار به صورت طعمه یا محلول پاشی نقش عمده ای در از بین بردن لار و حشرات مضر دارد.
به لحاظ سمی بودن این محلول توصیه می شود صبح زود یا شب مورد استفاده قرار گیرند و هنگام استفاده از آنها از روپوش و ماسک استفاده شود.
برداشت
این گیاه برای استفاده از اسانس آن که در گلها ساخته و ذخیره می گردد، کشت می شود از این رو باید زمانی گلها را برداشت کرد که از بیشترین مقدار ماده موثره برخودار باشند.اسانس از بدو تشکیل گل ها در آنها تولید و با کامل شدن گل افزوده می شود. اما با شروع تشکیل بذر از مقدار آن کاسته می شود. بیشترین مقدار اسانس در گلها 8 تا 10 روز پس از آغاز گل دهی می باشد. لذا 8 تا 10 روز پس از گل دهی زمان مناسب برای برداشت گلها می باشد و باید طی 10 تا 15 روز همه گلها را برداشت کرد. مقدار و کیفیت اسانس در ساعات مختلف شبانه روز متفاوت است مثلاً بین ساعات 21 تا 3 گلها از بیشترین مقدار اسانس با کیفیت مناسب برخوردارند.زمان مناسب برای برداشت گلها بین ساعات 21 تا 3 یا حداکثر 2 تا 6 صبح می باشد.
برداشت محصول در سطوح کم با دست ولی در کشت های وسیع جمع آوری گلها تنها با ماشینهای مخصوص امکان پذیر می باشد.هنگام برداشت فقط باید ساقه های گلدار را جمع نمود.پس از برداشت برای جلوگیری از کاهش اسانس بلافاصله اسانس گلها استخراج شود که این عمل از طریق تقطیر با بخار انجام می شود.مقدار محصول تازه گل 5 تا 9 تن در هکتار خواهد بود که از این مقدار 6 تا 10 کیلوگرم اسانس استخراج می گردد.
دامنه انتشار
اطراف تهران ، مزارع کرج ، نواحی مختلف البرز، رنه ، گچسر، پلور، بین پلور و دلیچای، قزوین ، سمنان ، دامغان شهمیرزاد، شاهرود، بسطام ، کاشان، قمصر، نواحی شمال ایران، گیلان : رودبار، مازندران: کلدرشت، رود بارک، گرگان : آلمه. آذربایجان : دشت مرغان. بین کلیبرواهر. کوه گرمه دوز، 3500 کیلومتری اشنویه، قاسملو، 45 کیلومتری سردشت، اصفهان : تنگ دزدان خوانسار، لرستان : 500 کیلومتری مشرق خرم آباد. فارس : کوه دینار گردنه بیجار، کرمان : کوه هزار، رابوز، خراسان : کوه بینالود.
.: Weblog Themes By Pichak :.